نمایش زیرپوست تابستان- قسمت 5
در زمستان سال سی و یك، بیژن اتابكی، روزنامهنگار جوان، به منظور نوشتن مقالهای در مورد پروندهی اربابی، با زری صحبت میكند و در همان دیدار اول دلباختهی او میشود اما مادر و خواهرش با این ازدواج مخالفند. داوود برادر زری عامل و مواجببگیر اربابی بوده و به جرم ضرب و شتم فردی بیگناه در زندان است. از طرفی خانوادهی بیژن پس از اینكه متوجهی علاقهی بسیار بیژن به زری میشوند با ازدواج آنان موافقت میكنند. از سویی پروانه، دوست بهناز، كه به بیژن علاقمند است پس از اینكه متوجه نامزدی بیژن و زری میشود، این خبر را به گوش فتحی میرساند. فتحی از نوچههای شعبان جعفری و دوست داوود است كه آرزوی ازدواج با زری را در سر میپروراند