نمایش عطار- قسمت 3(تكرار)
عطار در می یابد كه درد پسر مصیب از سوز عشق و فراق یار است و راه درمانش یافتن یار اوست كه سرایشان را تغییر داده اند و به محلی دورتر رفته اند. اما پدر آن دختری كه پسر جوان دل در گرویش دارد، با مصیب دشمنی دارد و به همین دلیل اصلا به پسر مصیب رخصت نمی دهد كلامی درباره وصلت با دخترش سخن بگوید. مصیب زرگر كه گمان می كند عطار تشخیص درستی نداده و با جوشانده و دم كردنی پسرش بهبود می یابد، هر چه می كوشد عطار را از رفتن به سرایِ پدرِ معشوقِ پسرِ جوان باز دارد، موفق نمی شود چون عطار كه آتش عشق را در چشمان جوان دیده مصرانه به سوی خانه یار پسر می رود. پسر جوان وقتی از نتیجه پادرمیانی عطار مطلع می شود، خوشحال و خندان از بستر بر می خیزد، گویی اصلا بیماری بدحال نبوده است.