نمایش اسماعیل- قسمت 5
این نمایش زندگی پر فراز و نشیب جوانی به نام اسماعیل را در سالهای 1350 تا اوایل سال 1357 روایت می كند. اسماعیل علیرغم اصرار مادرش مایل به كار كردن نیست و بیشتر اوقات را در قهوه خانه می گذراند. وی گاهی كتاب می خواند گاهی به سینما و تاتر می رود. تا اینكه بعد از مدتی به توصیه فردی به نام ایاز در بانك مشغول به كار می شود. اسماعیل با دریافت اولین حقوقش برای خانه تلویزیون می خرد و باعث شادی مادر و خواهرش می شود. دختر جوانی كه هر روز از مقابل بانك عبور می كند نظرش را جلب می كند. ارتباط با مردم و همكارانش در بانك مناظر تازه ای در زندگی او ایجاد میكند و هر روز پخته تر از دیروز می شود. اسماعیل برای سارا نامه می نویسد و اظهار علاقه می كند. در پارك قرار می گذارد و اسماعیل از وی تقاضای ازدواج میكند كه به ناگاه پدر سارا را می بیند..