نمایش جیبوتی كجایی- قسمت 7(تكرار)
الهه هم، مانند دوست دانشگاهیش یعنی فریده، دوست دارد برای زندگی به آلمان برود. نوید، شوهر الهه، كه آرایشگرست، بیكار میشود و الهه، تلاش میكند نوید را راضی كند تا با هم به آلمان مهاجرت كنند تا در خارج شغل آرایشگری را ادامه دهد. همه چیز برای مهاجرت جور میشود. اما پولشان به كشورهای زیبایی درجه یك مخصوصا آلمان كافی نیست. در نهایت كشور جیبوتی را انتخاب میكنند... اما در صبح روز پرواز متوجه میشوند كه كمد كهنه را به نمكی فروخته اند كه اتفاقا مداركشان داخل كشو بوده است. . نوید و نصرت دنبال نمكی میروند و سرانجام با پیگیرها ، متوجه میشوند كه مدارك به فردی جاعل مدارك فروخته شده. وقتی برای گرفتن مدارك میروند ، پلیس وارد كار میشود و همه را حتا نوید و نصرت را دستگیر میكنند. اما با تحقیقت متوجه بی گناهی آنها میشوند. اما در برگشت تصادف میكنند... دست نوید میشكند. پرواز آلمان بخاطر نقص فنی كنسل میشود و نوید و الهه بخاطر اینكه دیگران از مقصد اصلیشان یعنی جیبوتی، اطلاعی ندارند، نمیتوانند سمت گیت پرواز جیبوتی بروند و برای همین، از پرواز جا میمانند. دفعه بعد ، بازم همراهان میآیند. اما اینبار، موقع زایمان بهجت میشود و میروند. نوید و الهه با خیال راحت، به جیبوتی میروند.....