نمایش پناه حرم- قسمت 5
مجید متحول شده و با دوستانش به مهمانی نمی رود. قلیان را هم ترك كرده است. دلش می خواهد دوستش را در این تحول درونی شریك كرده و با هم عازم سوریه شوند. با این خیال خوش، دوستش عباس را به مسجد می كشاند و از او می خواهد در نماز جماعت شركت كند. اما عباس هیچوقت نماز نخوانده و بلد نیست. بعد از این دیدار، مجید از دوستانش فاصله می گیرد و بیشتر با مرتضی كریمی و بچه های هیات رفاقت میكند. او به عطیه می گوید كه خواب حضرت زهرا (س) را دیده و به او وعده داده كه مجید را پیش خودشان ببرد. مادر مجید دلش شور می زند و از برادرش میخواهد كه او را قانع كنند به سوریه نرود ولی كسی پیشنهاد مجید را جدی نمیگیرد و آن را یك بازی جدید می خوانند. ولی مجید برای رفتن مصمم است و....