نمایش ققنوس در موج- قسمت 10
یكتا پرستار است، او همسر پزشك خود را در جریان سیل گومیشان و درحین كمك رسانی به مردم از دست می دهد. او پس از خاكسپاری همسرش سعید تصمیم می گیرد به آق قلا رفته و به سیل زدگان آن منطقه كمك كند. در جریان كمك رسانی متوجه می شود كه تعدادی از آسیب دیدگان سیل، بعد از گذشت شش ماه، بدلیل از دست دادن تمام دارایی خود و نامعلوم بودن آینده و شرایط نامناسب دچار افسردگی شده اند. او تلاش می كند تا با كمك تعدادی از پزشكان داوطلب، یك تیم روانكاوی برای جلوگیری و درمان آسیب های وارده به سیل زدگان، تشكیل دهد. با نزدیك شدن به ماه مهر و بازگشایی مدارس، یكتا به همراه مهتاب و با كمك اهالی، مدرسه ای شبانه روزی در محلی كه از سیل در امان مانده، بنا می كنند تا دانش آموزان سیل زده از تحصیل عقب نمانند.