نمایش جیبوتی كجایی- قسمت 3(تكرار)
الهه در مهمانی دورهمی، متوجه میشود یكی از دوستان هم دانشگاهش بنام فریده، برای زندگی به آلمان رفته است. الهه ازینكه زندگیش مثل فریده مسیر بهتری را طی نكرده، ناراحت است. از طرفی، خواهر الهه كه پا به ماه است، به الهه میگوید كه قصد دارند فرزندشان را در آلمان به دنیا بیاورد و همانجا زندگی كنند كه این هم، الهه را نسبت به خارج و خصوصا آلمان حساس تر میكند. نوید، شوهر الهه، بخاطر آسیب بدنی موقع اصلاح سر به پدر صاحب مغازه، باید مغازه را به صاحب مغازه تحویل دهد. نوید نمیخواهد الهه از ماجرای بیكاری او بویی ببرد. چشم و امید نوید به باجناقش است كه قصد مهاجرت دارد تا ازو پولی قرض بگیرد. اما ماجرای خارج رفتن بهجت و نصرت، فقط در حد رویای بهجت بوده است. اما مغازه اكبر سلمانی كه بتازگی فوت شده، امید نوید را زنده میكند...