نمایش او چشم ما بود- قسمت 2
حكومت اموی به روزهای پایانی بقای خودش رسیده و بنی عباس و بنی هاشم متحد شدند برای همیشه این حكومت ستمگر رو از بین ببرند. خالد، یكی از مردان اهل كوفه است كه در تكاپوست به خاطر انتقام گیری از قافلۀ قیام كنندگان عقب نمونه. هر روز اخبار تازه ای به گوش می رسه و ابو سَلَمه كه به وزیر آل محمد معروف شده، به مردم كوفه خبر میده، سپاه عظیم سیاه جامگان به فرماندهی ابومسلم خراسانی در حال حركت به سوی كوفه است. همه از این اتفاق خوشحال هستند، ولی موضوعی ذهن خالد رو به خودش مشغول كرده؛ این قیام به خاطر اهل بیت رسول اكرم (ص) و انتقام گیری خون های ریخته شده، در حال انجام شدنه، ولی امام صادق ( ع ) به عنوان امام و مقتدای شیعیان با این قیام موافقت چندانی نداره. راشد، برادر همسر خالد كه مدتی در خدمت امام بوده و از مجالس درس ایشان علم آموخته، عنوان می كنه از نظر امام صادق ( ع ) هنوز مردم آمادگی لازم رو برای قیام ندارند. بین راشد و خالد جر و بحث شدیدی شكل می گیره. چند روز بعد، خبر می رسه، راشد كشته شده و همه خالد رو قاتل اون می دونند.