نمایش فریادی كه خاموش نشد- قسمت 4
چهاردهم اذر سال 1332، دانشگاه شلوغ بود، كامیون های ارتش دانشجوهای معترض رو به شهربانی می برد، ولی دانشجو ها نترسیدن و كوتاه نیومدن روز پانزدهم آذر هم دانشگاه آروم نبود، سرهنگ مریدی گفته بود دستور رسیده، دانشجویی رو بكشه و به در دانشگاه آویزون كنه، حقیقتش دلم نمی خواست دیگه اون روزها برم دانشگاه، دلم می خواست بهونه ای بیارم، مریضی، درد، ولی به حكم گارد دانشگاه، همه باید تو دانشگاه حاضر می شدیم، روز شانزدهم آذرماه ارزو می كردم دانشگاه تعطیل بشه ولی نشد، دانشجو ها هم اومدن دانشگاه