نمایش دو فیلم یك زندگی- قسمت 4
پاسبان عنایت كه دلبسته فیلم رگبار، طی ماجرایی شبیه فیلم، عاشق عاطفه میشه و برای اینكه دل اونو به دست بیاره، دست به هر كاری می زنه. رضایت شاكی برادر نوجوان عاطفه رو جلب می كنه، به فری اجازه میده در كوچه ملی و سینما جهان دستفروشی كنه، خُردك سواد سینمایی خودشو به رخ می كشونه و حتی سبیل خودشو می زنه كه به دختر جوان نشون بده تومنی صنار با بقیه پاسبان ها فرق داره و به نوعی، صابكار ظاهرا پولدار عاطفه رو از چشم اون بندازه. این اقدامات قهرمان داستان ما تا حدودی دل عاطفه رو نرم می كنه اما از طرفی، بهرام كاستی كه زخم خورده سركار عنایته در گوش فری می خونه كه حمایت پاسبان از او خالصانه نیست و در واقع نظر به خواهرش داره. فری عصبانی میشه و.....