نمایش او چشم ما بود- قسمت 1
اواخر حكومت امویان هست و بزرگان عباسی و هاشمی به نام اَبواء هم قسم شدند تا به دوران اقتدار این سلسلۀ ستمگر پایان بدند. همه در تكاپو هستند و خالد كه مردی از اهالی كوفه است، نخلستان خودش رو كنار گذاشته و شمشیر برداشته تا با ملحق شدن به سپاه در حال نبرد با امویان، انتقام خون پدر خودش رو بگیره. ولی حُمِیرا، همسر خالد تردید داره راهی كه همسرش انتخاب كرده، راه درستی باشه، زیرا از برادرش، راشد شنیده، امام صادق(ع) كه در شهر مدینه، مجالس بحث های علمی داره، از این حركت و قیامی كه عباسیان ترتیب دادند، استقبال نكردند. ظاهراً همه چیز علیه امویان داره رقم می خوره، ولی در میان قیام كنندگان كشمكش هایی وجود داره، چنانچه ابو سلمۀ خلّال كه مردی سیاست پیشه است، در فكر اون هست تغییرات بزرگی ایجاد كنه....