نمایش رسم شیدایی- قسمت 6
اقدس خانوم پس از سالها به دیدن آسید مصطفی میآید تا نام خودش و فرزندش محمود آقا را در لیست زوّار آسید مصطفی بنویسد. او پس از سالها دوری به آسید مصطفی میگوید كه همسرش پرویزخان تمام داراییاش را در شراكت با یكی از دوستان كلاهبردارش از دست داده بود و بعد از آن بر اثر تصادف نیز فوت میكند. و اقدس خانوم مجبور میشود كه تمام بدهیهای شوهرش را تصفیه كند. به همین دلیل آنها ناچار میشوند به محل خودشان بازگردند و در خانۀ پدری كه از حاج اصغر پینهوز ارث رسیده است زندگی كنند. آسید مصطفی نیز بیان میدارد كه همسرش ـ مهلقاء ـ بر اثر بیماری لاعلاجی فوت كرده است و برای اینكه پسرش سید رضا را سالم بدنیا بیاورد نذر كرده كه هر ساله تمام همسایهها و اهالی محل را بعنوان زوّار به مشهد مقدس جهت زیارت آقا امام رضا (ع) ببرد و همچنان سالی یك بار این كاروان را هدایت كند. از طرفی مهلقاء به آسید مصطفی میگوید كه پرده را بفروشد و مشكل دوستش اكبر آقا را جهت خرید جهیزیه و مخارج دخترش زهرا را تأمین و برطرف كند. آسید مصطفی به اكبر آقا خبر میدهد كه یك مشتری برای پردهاش پیدا كند. از سویی محمود آقا كه در جریان زندگی سید رضا و نرگس است به پروانه میگوید كه خودشان باید تلاش كرده و زندگیشان را بسازند تا متكی به كسی نباشند. محمود آقا نمیداند كه پروانه خانوم نوۀ آسید مصطفی است و به او میگوید كه قرار است آسید مصطفی پا پیش گذاشته و او را از خانوادهاش نرگس خانوم و سید رضا خواستگاری كند.