نمایش رسم شیدایی- قسمت 3
آسید مصطفی تصمیم میگیرد به پسرش سید رضا كمك كند تا به زندگی با نرگس خانم ادامه دهد؛ از طرفی اكبر آقا به دیدن آسید مصطفی میآید و ابراز میدارد كه یك مشتری فرنگی با دیدن عكس پردۀ در حال مرمت آسید مصطفی خواهان خرید آن شده است. آسید مصطفی میگوید كه این پرده فروشی نیست؛ زیرا برایش یادگار و عزیز است و در ضمن قرار است كه شب شهادت آقا امام رضا (ع) آخرین پردهخوانی خود را از روی همین پرده برگزار كند. پس از بحث و جدل در میان آنها معلوم میشود كه برای زهرا ـدختر اكبر آقاـ خواستگار آمده و اكبر آقا قصد دارد با فروش این پرده مخارج عروسی و جهیزیۀ دخترش را فراهم كند. برای آسید مصطفی معلوم میشود كه اكبر آقا بهدلیل نداشتن مخارج عروسی و جهیزیۀ دخترش ـزهراـ تا بهحال جوابی به حاج صادق نداده است و اكبر آقا با دلخوری از پیش آسید مصطفی میرود. سید رضا مجدداً به دیدن پدرش آسید مصطفی میآید و آسید مصطفی از او میخواهد كه در وهلۀ اول با بیبی خانوم مادر نرگس صلاح و مشورت كند و در ضمن به نرگس خانم پیغام دهد تا به نزد آسید مصطفی برود؛ شاید بتواند خودش نرگس خانوم را راضی كند كه سید رضا را ببخشد. مهلقاء نیز به آسید مصطفی میگوید كه حق پدری را بهجا آورده و نرگس خانوم فقط به حرف او گوش میدهد و از آسید مصطفی میخواهد كه هر طور شده نرگس را راضی كند تا پسرش ـسید رضاـ را ببخشد و به زندگی با یكدیگر ادامه بدهند