نمایش كهنه سوار و مرشد- قسمت 3
مرشد قدیر حنجره اش آسیب دیده و دیگه نمی تونه تو زورخونه دَم بگیره و آواز بخونه. از طرفی حاج ایوب هم در بستر بیماری افتاده و چراغ زورخونه هر روز كم فروغ تر میشه. همه این دو یار قدیمی رو كهنه سوار و مرشد خطاب می كردند. هاشم پسر حاج ایوب از پدرش میخواد به اون اجازه بده زورخونه رو تخریب و با تغییر كاربری به باشگاه بدنسازی تبدیل كنند و به دروغ به پدرش میگه كه مرشد به سرطان حنجره مبتلا شده و دكترها خوندن و فعالیت تو زورخونه رو براش قدغن كردن و....