نمایش آقا بزرگ- قسمت 10
سودابه میخواهد برای تهیه فیلمها همراه وانت كامران و پسرها به محله های قدیمی تهران برود و كامران از این پیشنهاد اصلا خشنود نیست. همان شب باران رگباری تندی می بارد و تمام اجناس فروشی شب عید كامران در حیاط خانه آقا بزرگ خیس و غیرقابل عرضه می شوند. كامران دیگر چاره ای ندارد جز اینكه همراه سودابه برای تهیه فیلم و معرفی محله ها و مكان های تاریخی تهران همراه شود و امیدوار است افرا بعد از ارسال این تصاویر عیدی خوبی به آنها بدهد. اما سودابه به او گوشزد می كند راجع به پول و دستمزد حرفی به افرا خانم نمیزنند، چون همین موبایل گران قیمت به اندازه سود شش ماهه دستفروشی كامران خرج روی دست افرا گذاشته و باید شكرگزار باشند كه هنوز سالم اند و در خانه آقا بزرگ كار می كنند.