نمایش اسماعیل- قسمت 7
این نمایش زندگی پر فراز و نشیب جوانی به نام اسماعیل را در سالهای 1350 تا اوایل سال 1357 روایت می كند. اسماعیل بیكار است تا اینكه با اصرار مداوم مادر و توصیه شخصی در بانك مشغول به كار میشود. با اولین حقوقش برای خانه تلویزیون می خرد و باعث شادی مادر و خواهرش می شود. وی در ارتباط با كاركنان بانك و مردم بتدریج روبرو شدن با واقعیات زندگی هر روز پخته تر از دیروزش می شود. برای دختری نامه می نویسد و تقاضای ازدواج می كند ولی در این عشق شكست می خورد. پدر دختر او را در مقابل مردم بشدت مورد ضرب و شتم قرار می دهد و او ناراحت و افسرده به مسجد پناه می برد. در آنجا و در كتابخانه مسجد با جوانی به نام جواد آشنا می شود ارتباط اسماعیل با جواد و حضور بیشترش در مسجد او را با دنیای دیگری با واقعیت های تازه ای آشنا میكند