نمایش ساعت 25- قسمت 4(تكرار)
اروند رابطه ای بسیار صمیمی با مادرش دارد دورادور با او ارتباط دارد و با مادرش درباره ازدواج با شارلوت مشورت میكند. اما رابطه او با پدرش به سختی جلو میرود. اروند به خواست مادر و از روی انسانیت از پدر بد خلقش نگهداری میكند و به او احترام میگذارد اما عقاید آنها بسیار از یكدیگر دور است. از سویی دیگر داستان آمنه و یوسف، دختر و پسری جوان را شنیدیم كه به خاطر بمباران شهرشان به دیلم مهاجرت كردند و آنجا مستقر شده اند یوسف كه تازه از جنگ برگشته دستش برای ازدواج با آمنه خالیست او، میخواهد به دبی برود و آنجا كارگری كند و باز گردد و با آمنه ازدواج كند. از سویی دیگر داستان كامران تیموری و مادر پیرش را شنیدیم. كامران عاشقانه مادرش را دوست دارد و از او كه زمین گیر شده، پرستاری میكند. كامران كه كمك خلبان است قرار است بزودی پروازی را خلبانی كند. ایران و تاج حسن عرفی كه هندیِ ایرانی تبار هستند به ایران آمده اند تا میراث پدر بزرگ ایرانی شان را در راه كمك به كودكان وقف كنند. آنها با ساجد پسر نه ساله ی جنوبی آشنا میشوند. ساجد، مادر و پدرش را در بمباران از دست داده و از خواهر كوچكش با دستفروشی، سرپرستی میكند. ایران و تاج حسن تصمیم دارند آنها را حمایت كنند و در مناطق جنگ زده مدرسه ای بسازند و وقف كنند. سال هزار و سیصد و شصت و هفت است درگیری نفتكش ها در آبهای خلیج فارس بسیار زیاد است. فرمانده نادر مهدوی به همراه یارانش یك ناو بزرگ آمریكایی را مین گذاری میكنند و آن را منهدم میكنند اما در عملیاتی دیگر، همراهانش زخمی میشوند خانم دكتر كیانی كه جراح قابلی است به یاری آنها میرود....