نمایش روزی كه بركت آمد- قسمت 4
دعوا بر سر ارثیه انیس جان، مادر بزرگ مقتدر خانواده باعث شد تا آقا روشن و ولی خان با ایده فروش فوری زمین های مورثی و بركت و شاهین فرزندان خانواده با فكر كسب و كار و تولید، رو در روی هم قرار بگیرن و مادر بزرگ مجبور بشه كه طرف نوه های خودش رو بگیره. باجناق های خود شیفته كه ادعای تجربه دارن و به هیچ عنوان حاضر به پذیرش كارهای نسل جوان نیستن با شنیدن اینكه وام تسهیلات استانداری شامل حال پروژه فرزندانشون نمی شه به فكر توطئه های تازه می افتن و طی حركتی متحیر العقول آقا روشن اعلام میكنه كه باید برای خواستگاری كیانوش پسر برادرش از بركت آماده باشن، غافل از این كه دخترش خواستگار دیگری از میان همكلاسیهای دانشگاهش در تهران داره كار قطعه سازی شاهین هم خوب پیش نمیره و انگار اوضاع بر وقف مراد جوانترها نیست