نمایش اسفار- قسمت 8
سید حسن برای برنامه ریزی و تدارك دیدم امروز سفر به سراغ آخوند خراسانی رفت. آنها قرار است دست كم ده مرد جنگی به همراه خود ببرند، به علاوه سیزده اسب و چهار قاطر كه میشود پوششی برای سفر. اما چیزی در این میان كم است. آنها قرار است در این مسیر از موانعی بگذرند كه هنوز انها را نمیشناسند. قرار است پیك باشند و سفیر و مسیر آنقدر مانع سر راه دارد كه بی پشتوانه اسلحه نمیتوان از ان عبور كرد. این در حالی است كه هنوز اسلحه ای در كار نیست. به جز یك تپانچه، كه آنهم مقرر شده تا وقتی هنوز كسی سلاح ندارد، در دست علی اكبر، جوان ترین فرد كاروان بماند. در ادامه ماجرا تا انجا پیش رفت كه فهمیدیم قرار است تا كاروان سید حسن در دزفول كه اولین منزل توقف در ایران خواهد بود به سراغ عشیره رفته كه برایشان مقداری اسلحه آماده خواهند كرد. حالا ماجرا به جایی رسیده كه سید حسن میخواهد كسانی را با خود همراه كند.