نمایش دوسیه- قسمت 3(تكرار)
سال 1304 نزدیك به تاجگذاری پهلوی اول در نظمیه تهران، پرونده جناییای به كارآگاه یحیا، مفتش كاركشته اداره ارجاع داده میشود پرونده خناسی به نام میرعلی كه چند روزی است گم شده. كارآگاه تحقیقات خود را طبق عرف شروع میكند، اما در همان گام اول به تناقضاتی برمیخورد. مساله را با مافوق خود، رییس اداره طرح میكند. رییس با جوابهای سربالا، او را به تامل در كار خود وا میدارد. به نظر میرسد پرونده، با وجود ظاهر ساده، وجهی سیاسی هم داشته باشد. یحیا حالا باید تصمیم بزرگی بگیرد ادامه این حرفه در سیامین سال خدمتش یا ترك شغل و البته این پرونده خاص. یحیا در ادامه پیگیری پرونده، به این پی میبرد كه همه اطرافیان میرعلی، از افشای یك راز خودداری میكنند. رد خناسان را تا پاتوق شان در قهوهخانهای فكسنی در بازار میزند، اما قهوهچی كه خود پیشتر خناس بوده، وانمود میكند چیزی نمیداند كه به كار یحیا خان بیاید.....