نمایش زائران راه- قسمت 6
الهام كه دانشجوی عكاسی به سبب این كه پدرش، عباس جانباز شیمیایی است و نمی تونه اونو توی مسیر راه پیمایی اربعین حسینی همراهی كنه، به ناچار همراه دوست و همكلاسیش، مریم و پدرش، مصطفی پا در این سفر مقدس و روحانی میذاره. مریم و الهام تصمیم گرفتند در طول مسیر، از حوادثی كه مشاهده می كنند، عكاسی كرده و این عكس ها رو ضمن ارائه به استاد فاضلی، برای خودشون هم به یادگار نگه دارند. جادۀ نجف به كربلا به خاطر نزدیك شدن به اربعین حسینی، جاده ای شلوغ و پر از حوادث و اتفاقات جالبی شده. گاهی مریم و الهام هم درگیر حوادثی میشند كه در ابتدا سخت و ناگواره، ولی در ادامه تبدیل به خاطره ای شیرین و ماندگار میشه. در این میان، مصطفی، دوست قدیمی خودش، اردلان رو پیدا می كنه. اردلان بیماری قند خون داره، ولی به خاطر پرخوری مواد غذایی شیرین، حالش خراب میشه و مصطفی و بقیه اونو به درمانگاه می برند و حالش تا حدودی خوب میشه. اردلان هم قول میده تا زمانی كه به كربلا نرسیده، لب به مواد غذایی شیرین نزنه. عزیزان، رفته رفته پیاده روی مریم و الهام داره به نقطۀ پایانی خودش كه همانا رسیدن به كربلاست، نزدیك میشه. باید ببینیم این دو دوست دانشجو وقتی به كربلای حسینی می رسند، چه حس و حالی دارند.