شاهرخ- قسمت 4
شاهرخ ضرغام جوانی قوی هیكل و لوطی مسلك است كه تاب شنیدن حرف زور رو نداره و در سالهای آغازین دهه 50 هر روز برای خودش دردسری درست میكنه، بالاخره به پیشنهاد یكی از بستگان دلسوزش به سراغ كشتی میره اما همچنان پاتوقش كافه ها و كاباره ی تهران است. در حالیكه مادرش مینا خانم مرتب سر نماز از خدا می خواد كه شاهرخ عاقبت بخیر بشه، یك شب صاحب (پل كارون) از شاهرخ می خواد تا در ازای حقوقی مكفی هر شب به اونجا بره و مراقب باشه تا كسی نظم كافه رو بهم نریزه اما در این بین برای او اتفاقات غیر منتظره ای می افتد كه زندگی او را متحول می كند و با انقلاب 57 و جنگ تحمیلی گره می زند...