استاد بزرگ
از 14 فروردین از ساعت 8:15 به مدت 15 دقیقه
نمایشی بر اساس زندگی آرین غلامی استاد بزرگ شطرنج ایران
كارگردان امیر زنده دلان تهیه كننده طیبه محمد علی نویسنده مرضیه بامیری افكتور سعید نعمتیان صدا بردار علی حاجی نوروزی بازیگران شیرین سپهراد بهادر ابراهیمی امیر فرحان نیا امیر زنده دلان مهدی نمینی مقدم شمسی صادقی راضیه مومیوند مهرداد عشقیان نگین خواجه نصیر سینا نیكوكار محمد رضا علی سیما خوش چشم مجتبی طباطبایی
-
26
فروردین 1400
-
25
فروردین 1400
-
24
فروردین 1400
ارین بعد از انصراف از مسابقه ریلتون معروف می شه. توی مسابقات كشوری توی بوشهر چهارم می شه و به طرز عجیبی از لیست تیم ملی خط میخوره خانوداده اش اعتراض میكنند ولی جواب قانع كننده ای نمی گیرند توی همون ایام از دفتر سردار سلیمانی با ارین تماس می گیرند و....
-
23
فروردین 1400
بعد از هشت، نه ماه ارین و خونواده اش از ارمنستان برمی گردند و همون بدو ورود با اگهی فوت اقای تابش رو برو می شوند. گل بانو پیشنهاد میدهد دوباره به قائم شهر برگردند ولی علی ترجیح می دهد قبل از مسابقات در مورد جابجایی حرفی نزنه. این مسابقه برای ارین سرنوشت سازه. قراره تنها توی مسابقات شركت كنه و رقابت بین پنجاه تا كشوره. ارین تمام هشت مسابقه رو می بره ولی در دور اخر با حریف اسراییلی روبرو می شه. دو دقیقه وقت داره تصمیم بگیره بازی كنه یا نه. ارین در اون لحظه سرنوشت ساز تصمیم می گیره به خاطر احترام به بچه های مظلوم فلسطین از ادامه بازی انصراف بده و همین تصمیمش جنجالی بزرگ به پا میكنه و همه رو شوكه می كنه....
-
22
فروردین 1400
ارین و خانواده اش راهی ارمنستان می شوند ولی قبلش تابش با ارین خداحافظی میكند و از رفتنش ناراحت می شود. آنها در خانه ای كه افشین برایشان پیدا كرده ساكن می شوند و خیلی زود با خانوم ادموند كه صاحبخانه آنجاست صمیمی می شوند. ارین هم به كلاس های شطرنجش میرود و....
-
21
فروردین 1400
رادین توی مسابقات روسیه قهرمان می شه و برمی گرده ایران. افشین دوست علی از ارمنستان برگشته و می خواد در مورد استاد ارمنی شطرنج برای ارین با او صحبت كند تا ارین و خانواده اش برای مدتی به ارمنستان سفر كنن تا ارین زیر نظر یه مربی حرفه ای بیشتر تمرین كنه ....
-
19
فروردین 1400
آرین با همسایه پیرشون اقای تابش دوست می شه و گاهی به عنوان نوه تابش توی پارك با رفقای پیرمرد شطرنج بازی می كنه. یك شب پیرمرد حالش بد میشه و راهی تخت بمیارستان میشه. ولی به ارین می گه می خواد تو مسابقه شطرنچ بین دوستاش تو پارك شركت كنه. یواشكی از بیمارستان میره و ارین هم میاد پارك برای كمك به اقای تابش .این بازی همزمانه با زمان اعزام ارین به مسابقات جهانی روسیه. گل بانو دلش شور میزنه و می ترسه ارین از پرواز جا بمونه ولی در نهایت خودش رو می رسونه و راهی روسیه می شه
-
18
فروردین 1400
آرین رو مسموم و تبدار می برند بیمارستان و فكر میكنند از میوه های جنگلی خورده ولی خودش تعریف میكنه كه از تانكر توی معدن كمی آب خورده همین باعث می شه كشف كنن آب تانكر آلوده به نوعی سم بوده و علت مرگ كارگرا هم همون بوده وقتی می فهمن نفرینی در كار نیست دوباره معدن شروع به كار میكند. گل بانو از علی میخواد برای پیشرفت شطرنج آرین و داشتن استاد های بهتر از قائم شهر به رشت برند و خانه یشان را می فروشند و راهی رشت می شوند و آرین خیلی زود كلاس رفتن رو شروع میكند...
-
17
فروردین 1400
آرین توی مسابقات تركیه قهرمان می شه و برمی گردند. گل بانو برایش خواب های بزرگتر دیده و می خواهد پسرش را یك استاد بزرگ شطرنج كند.
دوستش سمانه تماس می گیره و دخترش لیدا رو كه مدتیه تصادف كرده و پاش توی گچ هست به گل بانو می سپاره تا به خونه مادربزرگش در اطراف یكی از روستاهای رشت ببرند. علی پدر آرین یه كم جا میخوره ولی در نهایت قبول میكنه به روستا برند. توی راه لیدا از افسانه كارخونه ای می گه كه به خاطر مردن همزمان همه كارگراش سالهاست درش پلمب شده و مردم میگن اونجا نفرین شده ست آرین لیدا رو راضی میكنه تا دو تایی یواشكی سراغ معدن برن و راز این نفرین رو كشف كنند...
-
16
فروردین 1400
بالاخره گل بانو و آرین همراه تیم ملی عازم مسابقات تركیه می شوند آرین ترس و استرس داره چون اولین تجربه سفر خارجی اش هست. ولی اونجا می گن میزبانی برای هیات همراه، هتل جدا گرفته و آرین مجبوره توی هتل بازیكنان و دور از مادرش باشه. همون جا با رادین به واسطه هم اتاق شدن اشنا می شه.....
-
15
فروردین 1400
آرین خیلی زود توی شطرنج نبوغش رو نشون می ده. استاد باهاش خصوصی كار میكنه تا جلسات عقب افتاده جبران بشه. آرین خیلی زود پیشرفت میكنه و توی مسابقات خردسالان كشور مقام اول میاره همون موقع است كه به مسابقات تركیه اعزام میشه ولی چون سنش قانونی نیست باید یكی همراهش بره. در نهایت خانواده اش تصمیم می گیرند كه گل بانو، آرین رو توی سفر همراهی كنه و....
-
14
فروردین 1400
آرین فقط هفت سال سن داره و توی تیم ژیمناستیك به صورت حرفه ای ورزش می كنه. ولی توی حادثه ای حین تمرین دستش اسیب می بینه و دستشو گچ می گیرن تو این مدت نمی تونه ورزش بره. مادرش گل بانو تصمیم می گیره برای پر شدن وقت و بالا بردن تمركزش تا شروع مجدد ژیمناستیك اون رو توی كلاس شطرنج ثبت نام كنه و....