روز عزیز
22 تا 24 شهریور از ساعت 23:45 به مدت 15 دقیقه
هاشم برزگر كارخانه تولید لبنیات داره و به اتفاق دو پسرش بهرام و بهروز اونجا رو اداره می كنه، به هاشم خبر می دن كه خط تولید كارخونه مشكل پیدا كرده و باید هر چه سریعتر خودش رو به اونجا برسونه
كارگردان مینو جبار زاده تهیه كننده اشرف السادات اشرف نژاد نویسنده مجید حیدری افكتور محمد رضا قبادی فر بازیگران نورالدین جوادیان محمد آقا محمدی سید مجتبی طباسبایی احمد گنجی سیما خوش چشم مهدی نمینی مقدم رویا فلاحی سروری نژاد ناهید مسلمی
-
24
شهریور 1399
-
23
شهریور 1399
آتش به زندگی ام افتاد، دار و ندار من و شریكم سوخت. شریكم، از من شاكی شد باید خسارت می دادم، من توان پرداخت خسارت نداشتم. قبیله ام هم توان حمایت نداشت. قبیله ی شریكم اعلام جنگ كرد، راضی به جنگ و خونریزی نبودم. شریكم به جبران خسارت من و سمانه را به تاجر برده فروش فروخت. آرزویم این است كه من و سمانه آزاد شویم اما چه كسی ما رابه این آرزوی بزرگ می رساند. در حالی كه از احوال سمانه بی خبر بودم و نمی دانستم كجاست، در سفر حج، عبدا مرا دید. او هم كاروانی ما از یمن به حجاز بود. او از سمانه خبر داشت كه نزد بیابان گردی زندگی می كند و....
-
22
شهریور 1399
آتش به زندگی ام افتاد، دار و ندار من و شریكم سوخت، شریكم، از من شاكی شد باید خسارت می دادم، من توان پرداخت خسارت نداشتم، قبیله ام هم توان حمایت نداشت، قبیله ی شریكم اعلام جنگ كرد، راضی به جنگ و خونریزی نبودم، شریكم، به جبران خسارت من و سمانه را به تاجر برده فروش فروخت
آرزویم این است كه من و سمانه آزاد شویم اما چه كسی ما رابه این آرزوی بزرگ می رساند.