خرداد ماه سال 1393 سپهر به دنبال برادر همسرش حمید كه مستند سازه به عراق می ره، سپهر كه خبرنگاره برای رضایت مدیرش، قول داده اگر حاج قاسم رو دید با او مصاحبه كنه و اگر نتونست او نو ببینه، گزارشی درباره ش بنویسه. سپهر با حاج قاسم روبه رو می شه اما حاج قاسم تمایلی برای مصاحبه نداره، سپهر از انجام نشدن مصاحبه دلخور می شه و با همراهی علی به دنبال حمید، به شهر آمرلی می ره، اما با پیش روی داعش، آمرلی محاصره و آب و برق شهر قطع می شه، سپهر به دنبال راه برگشته و در این مدت در خانه ی ام حیدر، مادر بزرگ علی، كه اصالتی ایرانی داره ساكن می شه. تنها نكته امید بخش برای مردم اینه كه می شنون حاج قاسم، برای آزادی شهر بسیج مردمی برپا كرده، ام حیدر از علی می خواد سپهر رو از شهر خارج كنه، اما موفق نمی شه. بعد از سه هفته خبر می رسه داعش در حال ورود به شهره و شهر به شدت زیر آتش دشمنه، اما بال گردی بی توجه به آتش دشمن وارد شهر می شه. سردار سلیمانی میان مردم امرلی میاد و براشون آذوقه میاره قراره حاج قاسم با مدافعان شهر صحبت می كنه و از اون ها می خواد مقاومت كنند، داعش كه متوجه حضور حاج قاسم به منطقه شده، از مردم شهر می خواد تسلیم بشن، تا با اونها كاری نداشته باشه، عده ای كمی از مردم وسوسه می شن، اما سرنوشت شهرهای تسلیم شده، به مردم نشان داده، داعش به وعده هاشون عمل نمی كنه...
او را هنوز نشناختم
از 14 دی ماه از ساعت 1:00 به مدت 20 دقیقه
بخشی از زندگی حاج قاسم سلیمانی
كارگردان محمد پورحسن نویسنده هاجر كوشكی گوینده معصومه عزیز محمدی صدا بردار فرزاد شریفی محمد رضا قبادی فر بازیگران رضا عمرانی- محمد شریفی مقدم- محمد رضا علی- حمید یزدانی- فریبا طاهری- محمد پورحسن- شمسی صادقی- شهین نجف زاده
-
19
دی 1399
-
18
دی 1399
خرداد ماه سال 1393سپهر به دنبال برادر همسرش حمید كه مستند سازه به عراق می ره، سپهر كه خبرنگاره برای رضایت مدیرش، قول داده اگر حاج قاسم رو دید با او مصاحبه كنه و اگر نتونست اونو ببینه، گزارشی درباره ش بنویسه. سپهر با حاج قاسم روبه رو می شه اما حاج قاسم تمایلی برای مصاحبه نداره، سپهر از انجام نشدن مصاحبه دلخور می شه و با همراهی علی به دنبال حمید، به شهر آمرلی می ره، اما با پیش روی داعش، آمرلی محاصره و اب و برق شهر قطع می شه ، سپهر به دنبال راه برگشته و در این مدت در خانه ی ام حیدر ، مادر بزرگ علی، كه اصالتی ایرانی داره ساكن می شه تنها نكته امید بخش برای مردم اینه كه می شنون حاج قاسم، برای ازادی شهر بسیج مردمی برپا كرده، ام حیدر از علی می خواد سپهر رو از شهر خارج كنه، اما موفق نمی شه. بعد از سه هفته خبر می رسه داعش در حال ورود به شهره و شهر به شدت زیر اتش دشمنه، اما بال گردی بی توجه به اتش دشمن وارد شهر می شه. سردار سلیمانی میان مردم امرلی میاد و براشون آذوقه میاره قراره حاج قاسم با مدافعان شهر صحبت كنه...
-
17
دی 1399
خرداد ماه سال 1393سپهر به دنبال برادر همسرش حمید كه مستند سازه به عراق می ره، سپهر كه خبرنگاره برای رضایت مدیرش، قول داده اگر حاج قاسم رو دید با او مصاحبه كنه و اگر نتونست اونو ببینه، گزارشی درباره ش بنویسه. سپهر با حاج قاسم روبه رو می شه اما حاج قاسم تمایلی برای مصاحبه نداره، سپهر از انجام نشدن مصاحبه دلخور می شه و با همراهی علی به دنبال حمید، به شهر آمرلی می ره، اما با پیش روی داعش، آمرلی محاصره و آب و برق شهر قطع می شه. سپهر به دنبال راه برگشته و در این مدت در خانه ی ام حیدر، مادر بزرگ علی، كه اصالتی ایرانی داره ساكن می شه. تنها نكته امید بخش برای مردم اینه كه می شنون حاج قاسم، برای آزادی شهر بسیج مردمی برپا كرده، ام حیدر از علی می خواد سپهر رو از شهر خارج كنه...
-
16
دی 1399
خرداد ماه سال 1393سپهر به دنبال برادر همسرش حمید كه مستند سازه به عراق می ره، سپهر كه خبرنگاره برای رضایت مدیرش، قول داده اگر حاج قاسم رو دید با او مصاحبه كنه و اگر نتونست اونو ببینه، گزارشی درباره ش بنویسه . سپهر با حاج قاسم روبه رو می شه اما حاج قاسم تمایلی برای مصاحبه نداره، سپهر از انجام نشدن مصاحبه دلخور می شه و با همراهی علی به دنبال حمید، به شهر آمرلی می ره، اما با پیش روی داعش، آمرلی محاصره می شه سپهر به دنبال راه برگشته و در این مدت در خانه ی ام حیدر، مادر بزرگ علی، كه اصالتی ایرانی داره ساكن می شه
-
15
دی 1399
سپهر خبرنگار است و برای رضایت مدیرش، قول داده اگر حاج قاسم رو دید با اون مصاحبه كند و اگر نتوانست اون رو ببینه، گزارشی درباره اش بنویسد. سپهر با حاج قاسم رو به رو می شه اما حاج قاسم تمایلی برای مصاحبه نداره و همین باعث دلخوری سپهر می شه. سپهر با همراهی علی دنبال برادر خانمش به شهر آمرلی می رود و...
-
14
دی 1399
خرداد ماه سال 1393سپهر به دنبال برادر خانمش حمید كه مستند سازه به عراق می رود، چند وقتی از حمید خبری نیست....