فتح نامه

بستری شدن ناصر در بیمارستان، دل ناصر در خرمشهر جا مانده، آیا بر می گردد یا می ماند؟

وضعیت جسمی و روحی ناصر بدتر از همیشه، عكاسی می كند، بازگشت به تهران

برگزاری مراسم یادبود شهدای مقر چهار در تهران و آمدن رضا و صالح، ماندن ناصر در تهران، هوای باران و گریه با ناصر، میماند یا دوباره به شهرش بر میگردد؟

دیدار با رئیس جمهور، آیا تغییری در امكانات جنگی صورت می گیرد؟ ناصر ناامید از صحبت های بنی صدر راهی تهران می شود. چگونه خبر شهادت حسین را به خانواده می دهد؟

مقر جدید ناصر و رضا و صالح در آن سوی شط، خبر آمدن رئیس جمهور وقت، حسین و خبری كه صالح و رضا به ناصر می دهند.

عقب شینی ناصر، كمك به مردم شهرش، دیدار هاجر و ناصر در آبادان، شرق خرمشهر و سقوطش

به خاك سپردن شهناز، پیدا كردن لیلا، روح تازه ای در خانواده می دمد، آیا ناصر در خط مقدم زنده می ماند؟

بازگشت ناصر پیش دوستانش، دیدار حسین و ناصر در اهواز و سرنوشت شهناز چه می شود؟

ناصر داوطلب می شود كه اسرای بعثی را تحویل دهد. دیدار دوباره شهناز و ناصر و تشویق ناصر توسط شهناز، برای دیدار خانواده

صالح به شناسایی محل شبیخون می شتابد. دل كبری و جلال برای بچه هایشان می تپد. نتیجه شبیخون چه می شود؟ اسرای بعثی یا اسرای ایرانی؟

صالح به شناسایی محل شبیخون می شتابد./دل كبری و جلال برای بچه هایشان می تپد./نتیجه شبیخون چه می شود؟ اسرای بعثی یا اسرای ایرانی؟

رزمنده ها از كمبود مهمات در رنجند. ناصر تصور می كند، خیانتی در كار باشد./قصد شبیخون به عراقی ها را دارند./ ناصر شهناز را در مسجد جامع می بیند.

انتخاب ناصر و حسین برای رفتن. خمپاره هایی كه صدای انفجارش نزدیك تر شده. شهناز: ماندن یا رفتن؟ كدام را انتخاب میكند؟

انتخاب ناصر و حسین برای رفتن. خمپاره هایی كه صدای انفجارش نزدیك تر شده. شهناز: ماندن یا رفتن؟ كدام را انتخاب میكند؟