اسد فریدونی راننده تاكسی در تكاپوی تهیه جهیزیه دخترش است یك روز او زنی را از فرودگاه امام سوار كرده و آن زن برای دو هفته دربستی پول زیادی به او میدهد و در آخر متوجه میشوند كه او زن خیری است كه به خانه های فقیر كمك می كند و....
از ساعت به مدت
اسد یك مسافر دربستی به فرودگاه امام را سوار می كنه و می ره به سمت فرودگاه كه اتفاقات عجیبی برایش رخ می هد
-
31
شهریور 1402
-
30
شهریور 1402
اسد فریدونی راننده تاكسی در تكاپوی تهیه جهیزیه دخترش است یك روز او زنی را از فرودگاه امام سوار كرده و آن زن برای دو هفته دربستی پول زیادی به او میدهد و در آخر متوجه میشوند كه او زن خیری است كه به خانه های فقیر كمك می كند و....
-
29
شهریور 1402
اسد فریدونی راننده تاكسی در تكاپوی تهیه جهیزیه دخترش است یك روز او زنی را از فرودگاه امام سوار كرده و آن زن برای دو هفته دربستی پول زیادی به او میدهد و در آخر متوجه میشوند كه او زن خیری است كه به خانه های فقیر كمك می كند و....
-
28
شهریور 1402
اسد فریدونی راننده تاكسی در تكاپوی تهیه جهیزیه دخترش است یك روز او زنی را از فرودگاه امام سوار كرده و آن زن برای دو هفته دربستی پول زیادی به او میدهد و در آخر متوجه میشوند كه او زن خیری است كه به خانه های فقیر كمك می كند و....
-
27
شهریور 1402
اسد فریدونی راننده تاكسی در تكاپوی تهیه جهیزیه دخترش است یك روز او زنی را از فرودگاه امام سوار كرده و آن زن برای دو هفته دربستی پول زیادی به او میدهد و در آخر متوجه میشوند كه او زن خیری است كه به خانه های فقیر كمك می كند و....
-
26
شهریور 1402
اسد فریدونی راننده تاكسی در تكاپوی تهیه جهیزیه دخترش است یك روز او زنی را از فرودگاه امام سوار كرده و آن زن برای دو هفته دربستی پول زیادی به او میدهد و در آخر متوجه میشوند كه او زن خیری هست كه به خانه های فقیر كمك می كند و....
-
02
آبان 1399
كه اسد بعد از درگیری با فیروزه، به سركار می ره و شب تا دیر وقت به منزل باز نمی گرده و باعث نگرانی خانواده می شه. فربد و فرناز كه متوجه شدن پدر قهر كرده و به تلفن اونهام پاسخ نمی ده تصمیم می گیرن به سراغش برن. فرناز چون با نامزدش بهراد هم هماهنگ كرده كه با اونها باشه، باعث دلخوری فربد می شه و او خودش تنهایی به سراغ پدرش میره. فربد در ایستگاه تاكسی های خطی، پدرش را خوابیده در ماشین می بینه و دلش نمی آد اونو از خواب بیدار كنه. به یكی از همكارهای پدرش می سپاره كه پس از بیدارش شدن پدرش به او اطلاع بده كه به سراغش اومده بودن...
-
01
آبان 1399
اسد با تاكسی خود از فرودگاه امام مسافری به نام خانم اعتمادی را به تهران میاره و در هتلی براش اقامت می گیره و قرار می شه كه اسد ده روز دربست در اختیار او كار كنه. چند روز كه می گذره خانم اعتمادی برای كمك به جهیزیه ی فرناز دختر اسد یك یخچال نو به در منزل اونها می فرسته و این باعث می شه كه فیروزه همسر اسد به اون شك كنه. فیروزه از اسد می خواد كه از ادامه ی كار با خانم اعتمادی انصراف بده و اسد نمی پذیره.
-
30
مهر 1399
اسد مسافری به نام گوهر اعتمادی را از فرودگاه امام به تهران میاره و در یك هتل مناسب براش اقامت می گیره. گوهر به مدت یك هفته تا ده روز اسد را دربست می كنه. چند روزی از كار او كه می گذره، یك شب كه اسد هنوز از سركارش برنگشته یك وانت، یخچالی نو را به جلوی در منزل اسد می بره و باعث شك و تردید فیروزه همسر اسد می شه تا جایی كه روز بعد با پسرش فربد اون رو تعقیب می كنه تا بفهمه این مسافر كیه.
و در ادامه شنیدید فیروزه كه حدس نمی زنه اسد از تعقیب و گریز او مطلع شده باشه، به اون زنگ می زنه و پشت تلفن با هم بحث و جدل می كنن. فیروزه از منزل بیرون می زنه و فرناز و فربدد با هم درگیرمی شن و باز هم وانتی به جلوی در حیاط میاد و این بار یك لباسشویی جلوی در حیاط منزل اونها پایین می گذاره و فاكتورش هم نشون می ده كه سفارش آقای فریدونی است. فربدد و فرناز متعجب می شن. باز در ادامه شنیدید كه اسد، گوهر را جلوی در هتل پیاده می كنه و گوهر به اون اطلاع می ده كه امشب هم هدیه ای برای جهیزیه ی دخترش به منزل او فرستاده است و اسد می دونه كه این هدیه هم براش دردسرهای تازه ای درست می كنه... -
29
مهر 1399
اسد با تاكسی خود مسافری را به نام گوهر اعتمادی از فرودگاه امام به صورت دربستی به تهران می آره و بهش كمك می كنه تا در یك هتل مناسب اقامت بگیره. گوهر كه می بینه اسد آدم مطمئنی ست به او پیشنهاد می كنه به مدت یك هفته تا ده روز دربست در اختیار او باشه. اسد هم كه برای تهیه جهیزیه ی دخترش، نیاز به پول داره سریع پیشنهاد اونو می پذیره و از روز بعد با ماشین در اختیار او قرار می گیره.
و باز شنیدید كه درآمد اسد از زمانی كه با گوهر كار می كنه برای خانواده اش سؤال برانگیز می شه و این شك و شبهه زمانی بیشتر می شه كه در غیاب اسد، یك دستگاه یخچال نو، با یك وانت به در منزل اسد فرستاده می شه كه خود اسد هم از آن بی اطلاعه، فیروزه نیز هر چه تلاش می كنه به نتیجه ای نمی رسه.
و در ادامه شنیدید كه فیروزه چون سؤالاتش از اسد در مورد كار و یخچالی كه به نام او به منزلشان فرستاده شده، بی جواب می مونه، تصمیم می گیره كه خودش دست به كار بشه و اسد را تعقیب كنه. او با همراهی پسرشون فربد، پشت سر اسد از منزل بیرون می رن تا ببینن كه او دربست چه كسی است كه این اینقدر دست و دل بازه و اسد هر شب با دست پر به منزل برمی گرده -
28
مهر 1399
اسد به همراهی فیروزه همسرش در گرمای ظهر تابستان، تاكسی اش را روشن می كنه و لحظه خروج همسرش بهش می گه، امشب دامادشون آقا بهراد، میهمان اونهاست و باید زودتر به منزل برگرده. اسد به اون می گه به محض رسیدن بهراد بهش زنگ بزنن تا اون خودش را سریع به منزل برسونه. باز شنیدید كه ساعت نه شب، اسد برای رساندن مسافر دربستی راهی فرودگاه امام می شه و در فرودگاه فیروزه به اون زنگ می زنه. اسد قول میده كه خودش را به منزل برسونه. همزمان مسافر زنی به نام خانم اعتمادی اونو دربست می كنه و برای اقامت اون در تهران معطل می شه. خانم اعتمادی، زمان خداحافظی، به او پیشنهاد می كنه كه یك هفته تا ده روز به صورت دربست در اختیار او باشه و اسد می پذیره. همچنین شنیدید، روزبعد، اسد با ماشینی كه شست و شو و خوشبو كرده و خودی كه آراسته و مرتب نموده، مورد توجه اعضای خانواده قرار می گیره. همه فكر می كنن برای او اتفاق خاصی افتاده است. او بی معطلی راهی می شه و ساعت ده از جلوی در هتل به خانم اعتمادی زنگ می زنه كه منتظرش ایستاده است. اون هم بین راه از اسد می خواد كه به همسرش اطلاع بده كه این چند روز دربست چه كسی است و گرنه ممكن است كه براش دردسر بشه
-
27
مهر 1399
اسد راننده تاكسی ،برای ناهار به منزلش می آد و موقع بازگشت به كار ،ماشین اش خراب می شه و در گرمای تابستان هر چه تلاش می كنه ماشین روشن نمی شه.فیروزه همسر او، كلمن آب اسد را به حیاط می آره و اونو در تلاش برای روشن كردن ماشین می بینه،فیروزه هم به اسد كمك می كنه و به هر نحو ممكن ماشین را روشن می كنن.زمانی كه اسد قصد خروج از حیاط داره، فیروزه از او می خواد كه شب زودتر برگرده چرا كه بهراد ، نامزد دخترشان فرنار قراره بیاد منزل و با او صحبت كنه اما....