پخش زنده و آرشیو رادیو
چهارشنبه 11 آبان 1401
فهرست برنامه‌ها در این بخش زمانی

نمایش سهم من از نفس های تو- قسمت 5

ده سال از اتمام جنگ گذشته. اما سعید همچنان تبعات جنگ رو با خودش حمل می كنه. سعید با واكر راه می ره، دیالیز می شه و از همه مهم تر تمایل شدید به انزوا و دوری جستن از ارتباط اجتماعی و خانوادگی داره. تا حدی كه بعد از اتمام جنگ، نامزدیش رو با دخترخاله اش ستاره به هم زده. اما توی این ده سال، ستاره ازدواج نكرده و مدام مراقب سعید و خاله گلی، یعنی مادر سعید بوده. حالا بعد از ده سال، محمدباقر، هم رزم قدیمی سعید، برای دیدنش از اصفهان به تهران اومده. ستاره و گلی هم به عمد خونه رو ترك كردن و رفتن به پارکِ جلویِ در خونه، تا سعید مجبور بشه در رو به روی محمدباقر باز كنه. به این امید كه فتح بابی بشه برای معاشرت با آدم ها. محمدباقر با سعید هم نشین و هم صحبت می شه و بهش می گه كه به تازگی نامزدیش با دختری به نام مریم به هم خورده. مریم دختر شهید سید مجتبی ست كه در جبهه با سعید و محمد باقر هم رزم بوده. سید مجتبی دو ماه پیش در اثر عوارض ناشی از استنشاق گازهای شیمیایی در دوران جنگ شهید شده و بعد از مراسم هفتمش، مریم به محمدباقر اعلام كرده كه از این وصلت پشیمون شده.....

نویسنده: هدیه رضایی