مغازه مجازی

مبلغ 370 میلیون از حسابهای شركت توسط بهرنگ خارج شده. آنها سر این موضوع در هتل محل اقامتشان بگو مگو می كنند. آوا این ماجرا را با برادر شوهرش بهروز درمیان می گذارد و با شركت وورال در تركیه قرار داد می بندد. بهروز او را به عنوان شریك جدیدش می پذیرد. از طرفی طرح حسام نیز برای دایر كردن مغازهء اینترنتی گرفته، و عماد و حسام و نازی، حسابی از این راه پولدار شده اند تا جایی كه لاله كه در شرف احداث یك مزون لباس است و می خواهد تبلیغات مزونش را به نازی كه روزی به لاله التماس كار می كرد، واگذار كند. صفحات مجازی "مغازهء اینترنتی" چنان گرفته كه آوا، تبلیغات شركت نخ ریسی را به عماد كه روزی كارگر آن كارخانه بود واگذار می كند. آوا كه به خاطر بارداری اش طلاقش با بهرنگ عقب افتاده، پیشنهاد كاریش را جلوی بهرنگ به عماد می دهد و همین كار باعث می شود كه بهرنگ دست به اقدامی بزند و در شب پرواز عماد و نازی و حسام به استانبول، حسام را با پیشنهاد 50 هزار پوندی تشویق كند كه پیج های "مغازهء اینترنتی" را در دنیای مجازی از دسترس خارج كند. حسام كه با این پول ره صد ساله را می تواند یك شبه برود، پیشنهاد بهرنگ را می پذیرد و حالا با هم قسمت پایانی سریال را بشنویم كه چه بر سر آنها خواهد آمد

سهام شركت نخ رییسیِ كارخونه "حاج رضا و پسران به جز بهزاد" پایین اومده و شركای كارخونه مجبور به تعدیل نیرو شده اند. از جمله كسانی كه آنها تعدیل می كنند، عماد است كه به تازگی ازدواج كرده و همسرش نازی خانم هم از این قضیه بدجوری عصبانی می شود. نازی خانم ترجیح می دهد كه به لاله همسر رییس كارخونه نخ ریسی زنگ بزند،در حالی كه لاله و همسرش بهروز به همراه خانوادهء برادرش برای خرید سهام شركت ترك، راهی استانبول هستند. آنها در استانبول می خواهند با شركت نخ ریسی ای قرار داد همكاری ببندند تا سهامشان بیشتر از سقوط نكند. آوا، همسر بهرنگ كه تسلط كافی به زبان تركی دارد، با وورال وارد مذاكره می شوند

سهام شركت نخ ریسیِ كارخونه "حاج رضا و پسران به جز بهزاد" پایین اومده و شركای كارخونه مجبور به تعدیل نیرو شده اند. از جمله كسانی كه آنها تعدیل می كنند، عماد است كه به تازگی ازدواج كرده و همسرش نازی خانم هم از این قضیه بد جوری عصبانی می شود. نازی خانم ترجیح می دهد كه به لاله همسر رییس كارخونه نخ ریسی زنگ بزند، در حالی كه لاله و همسرش بهروز به همراه خانوادهء برای خرید سهام شركت ترك، راهی استانبول هستند. آنها در استانبول می خواهند با شركت نخ ریسی ای قرار داد همكاری ببندند تا سهامشان بیشتر از این سقوط نكند. آوا، همسر بهرنگ كه تسلط كافی به زبان تركی دارد، با وورال وارد مذاكره می شوند. از طرفی در تهران، حسام برادر عماد به او پیشنهاد همكاری در فضای مجازی را می دهد. او مهندس است و عماد روی پیشنهاد برادرش فكر می كند. لاله نیز در استانبول به نازی تلفن می كند تا با او در وارد كردن لباس همكاری كند و نازی از پیشنهاد لاله متعجب می شود. در همین بین آوا كه می خواهد از بهرنگ طلاق بگیرد ......

سهام شركت نخ ریسیِ كارخونه "حاج رضا و پسران به جز بهزاد" پایین اومده و شركای كارخونه مجبور به تعدیل نیرو شده اند. از جمله كسانی كه آنها تعدیل می كنند، عماد است كه به تازگی ازدواج كرده و همسرش نازی خانم هم از این قضیه بد جوری عصبانی می شود. نازی خانم ترجیح می دهد كه به لاله همسر رییس كارخونه نخ ریسی زنگ بزند، در حالی كه لاله و همسرش بهروز به همراه خانوادهء برای خرید سهام شركت ترك، راهی استانبول هستند.

سهام شركت نخ رییسیِ كارخونه "حاج رضا و پسران به جز بهزاد" پایین اومده و شركای كارخونه مجبور به تعدیل نیرو شده اند.