محسن به خاطر شباهت به شهید فهمیده برای بازی در سریالی انتخاب میشود ولی عمویش نظر او را تغییر میدهد و از محسن میخواهد در سریال های تركیه ای بازی كند در این میان پدربزرگ محسن او را با خود به قم میبرد تا با محل زندگی شهید فهمیده آشنا شود....

محسن به خاطر شباهتی كه به شهید محمدحسین فهمیده داره، برای بازی در سریالی انتخاب میشه. ولی عموكیارش نظر اونو عوض كرده و محسن رو برای بازی در فیلم ها و سریال های تركیه ای تشویق می كنه. محسن هم حرف عموش رو می پذیره. حاج رسول، پدر بزرگ محسن نوه اش رو به قم می بره تا با نشان دادن محل زندگی شهید فهمیده، بلكه بتونه نظرش رو تغییر بده. ولی موفق نمیشه. عموكیارش با شخصی به نام هومن آشنا میشه كه مدعی است در خارج از ایران دفتر تولید فیلم و سریال داره و اون قول میده برای موفقیت محسن كارهای بزرگی انجام بده. آقافریدون، كارگردان سریال شهید فهمیده، وقتی از حضور محسن در پروژه اش ناامید میشه، از اون می خواد برای جبران خسارت، كتاب زندگی شهید محمدحسین فهمیده رو با دقت مطالعه كنه. محسن با خوندن كتاب در حیالات خودش، تمام حوادث مربوط به زندگی تین شهید بزرگوار رو مجسم می كنه و این چنین جذب شخصیت اون میشه. سپس از تصمیم خودش منصرف شده و به آقافریدون میگه، حاضره توی سریال بازی كنه. اما دیر شده، چون یه نفر دیگه رو برای این نقش انتخاب كردند. از اون طرف، هومن هم فردی كلاهبردار از آب دراومده و سر عموكیارش كلاه گذاشته و متواری شده.

محسن به خاطر شباهت زیادی كه به شهید محمدحسین فهمیده داره، برای بازی در سریالی انتخاب میشه. ولی عموی محسن، یعنی كیارش نظر اونو عوض می كنه تا این چنین برادر زاده اش درگیر كارهای سیاسی نشه و در سینمای تركیه رشد هنری بكنه. حاج رسول، پدر بزرگ محسن اونو به شهر قم می بره تا به خیال خودش با نشان دادن محل زندگی شهید فهمیده، نظرش رو عوض كنه. ولی در كارش موفق نیست. عموكیارش كه به تازگی با تهیه كننده ای به نام هومن آشنا شده، قصد داره از طریق اون، محسن و البته خودش رو به سینمای تركیه معرفی كنه. كارگردان سریال شهید فهمیده، یعنی آقافریدون وقتی از همكاری محسن با پروژه اش ناامید میشه، تقاضای غرامت می كنه و برای كوتاه اومدن از دریافت این غرامت شرط میذاره كه محسن باید كتاب زندگی شهید محمدحسین فهمیده رو مطالعه كنه و كل اونو حفظ بشه. محسن هم به ناچار می پذیره. ولی مطالعه كردن این كتاب نه تنها سخت نیست، بلكه براش جالبه، چون در تخیل خودش، دوران زندگی شهید فهمیده رو مجسم می كنه كه این نوجوان مبارز و نترس، چطور در دوران پیروزی انقلاب اسلامی دوش به دوش مردم درگیر مبارزه با حكومت پهلوی بوده و چه شجاعت هایی از خودش نشان داده.

محسن به خاطر شباهت زیادی كه به شهید محمدحسین فهمیده داره، برای بازی در سریالی انتخاب میشه. ولی عموی محسن، یعنی كیارش نظر اونو عوض می كنه تا این چنین برادر زاده اش درگیر كارهای سیاسی نشه و در سینمای تركیه رشد هنری بكنه. حاج رسول، پدر بزرگ محسن اونو به شهر قم می بره تا به خیال خودش با نشان دادن محل زندگی شهید فهمیده، نظرش رو عوض كنه. ولی در كارش موفق نیست. عموكیارش كه به تازگی با تهیه كننده ای به نام هومن آشنا شده، قصد داره از طریق اون، محسن و البته خودش رو به سینمای تركیه معرفی كنه. كارگردان سریال شهید فهمیده، یعنی آقافریدون وقتی از همكاری محسن با پروژه اش ناامید میشه، تقاضای غرامت می كنه و برای كوتاه اومدن از دریافت این غرامت شرط میذاره كه محسن باید كتاب زندگی شهید محمدحسین فهمیده رو مطالعه كنه و كل اونو حفظ بشه. محسن هم به ناچار می پذیره. ولی مطالعه كردن این كتاب نه تنها سخت نیست، بلكه براش جالبه، چون در تخیل خودش، دوران زندگی شهید فهمیده رو مجسم می كنه كه این نوجوان مبارز و نترس، چطور در دوران پیروزی انقلاب اسلامی دوش به دوش مردم درگیر مبارزه با حكومت پهلوی بوده و چه شجاعت هایی از خودش نشان داده.

محسن به خاطر شباهت زیادی كه به شهید محمدحسین فهمیده داره، برای بازی در یك سریال تلویزیونی انتخاب میشه. همه چیز برای پیش تولید آماده اس. ولی عمو كیارش كه علاقۀ زیادی به بازیگری داره، محسن رو به خیال درگیر نشدن با مسائل سیاسی از این كار منصرف می كنه. حاج رسول، پدر بزرگ محسن كه یك زمانی در شهر قم همسایۀ خانوادۀ شهید فهمیده بوده، نوه اش رو به شهر قم می برده تا با نشان دادن محل زندگی شهید فهمیده در كودكی و صحبت با چند نفر از اهالی محل كه شهید رو از نزدیك می شناختند، اونو از تصمیم خودش منصرف كنه. اما در این كار چندان موفق نیست. همزمان كارگردان سریال، یعنی آقافریدون با سیامك اتمام حجت می كنه اگر محسن نمی خواد با اون پروژه همكاری كنه، اونها به دبنال بازیگر دیگه ای باشند و این چنین وضعیت پروژۀ ساخت سریال دربارۀ شهید محمد حسین فهمیده به هم می ریزه.

براساس زندگی شهید فهمیده